(به کار بردن زمان حال در شرح رویدادهاى گذشته) زمان حال تاریخى
استفاده از زمان حال برای روایت رویدادهای گذشته که معمولاً در انگلیسی برای اثرگذاریِ بیشتر یا در موارد غیررسمی و خودمانی استفاده می شود.
مثلا
A week ago I'm walking down the street and I see this accident.
هفتهی پیش دارم تو خیابان را میرم که یه تصادف رو میبینم.
If someone is wearing well, they look younger than they really are.
این اصطلاح در مورد «کسی که جوانتر از آنچه هست به نظر میرسد» استفاده میشود.
He must have been around his mid-forties at least, but he'd worn well.
حداقل باید در اواسط دوران چهل سالگی اش باشد، اما جوانتر مینماید (خوب مونده).
Come to think of it, I can't even remember when the last time I hosted a party was.
الان که بهش فکر می کنم، می بینم که اصلا یادم نمیاد آخرین بار کی یه مهمونی دادم.
Come to think of it الان که بهش فکر می کنم
You say this when you suddenly remember or realize something.
-----------------------
I didn't want to put her in a nursing home.
nursing home = خانۀ سالمندان
-----------------------
After that, you just have to simmer it for an hour or so.
بعدش بزار یه ساعت آروم بجوشه.
-----------------------
Wow, these newer models are pretty fuel-efficient, aren't they?
وای این مدل های جدید خیلی کم مصرفن، نه؟
-----------------------
Let's not jump to conclusions.
زود قضاوت نکنیم.
منبع: PhraseMix
slip-on
/ˈslɪp.ɒn/ US
/-ɑːn/
noun
[C usually plural]
shoes with no
fastenings which can be quickly put on and taken off:
a
pair of slip-ons
slip-on
shoes