دفترچه یادداشت مرتضی

یک دفترچه یادداشت اینترنتی تا یادداشت هام همیشه همراهم باشند.

دفترچه یادداشت مرتضی

یک دفترچه یادداشت اینترنتی تا یادداشت هام همیشه همراهم باشند.

seize up گیرپاژ کردن

Her brain seized up when she tried to answer the question. 

اومد که به سوال جواب بده مغزش گیرپاژ کرد. 

 

seize up [phrasal verb] : to stop working because the moving parts can no longer move  

از حرکت باز ایستادن به علت حرکت نکردن قطعات متحرک


• The engine/brakes suddenly seized up.

- sometimes used figuratively
• Her brain seized up when she tried to answer the question.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد