دفترچه یادداشت مرتضی

یک دفترچه یادداشت اینترنتی تا یادداشت هام همیشه همراهم باشند.

دفترچه یادداشت مرتضی

یک دفترچه یادداشت اینترنتی تا یادداشت هام همیشه همراهم باشند.

ever (از دیکشنری آریانپور)

ever     ev¦er
­
  • همیشه‌، همواره‌، پیوسته‌
    and they lived happily ever after
    و پس‌ از آن‌ همواره‌ خوشحال‌ و خرم‌ زندگى‌ کردند.‏
     
    I'll love you for ever and ever
    همیشه‌ تو را دوست‌ خواهم‌ داشت‌.‏
     
    he is ever making the same mistake
    او پیوسته‌ همین‌ اشتباه‌ را مى‌کند.‏
     
  • هرگز، تا کنون‌، تا حال‌
    have you ever met her?
    هرگز او را ملاقات‌ کرده‌اى؟
     
    have you ever seen an elephant?
    آیا تاکنون‌ فیل‌ دیده‌اى؟
     
  • (براى تاکید) آخر، آخه‌، هرگز
    how will I ever pay you for your kindness!
    چگونه‌ (هرگز) تلافى‌ محبت‌هاى شما را بکنم‌!
     
    I am ever so tired!
    آخ‌ که‌ چقدر خسته‌ام‌!
     
    we were ever so glad to meet her!
    از ملاقات‌ او بسیار مسرور شدیم‌!
     
  • (براى تاکید) تا آن‌ زمان‌، تا آن‌ هنگام‌، تا این‌ هنگام‌
    that was their first defeat ever
    این‌ اولین‌ شکست‌ آنها (تا آن‌ زمان‌) بود.‏
     


    * ever and anon (or again)
  • (قدیمى‌) گاه‌ به‌ گاه‌، چند وقت‌ یک‌ بار، هر چند یک‌ بار
    * ever since
  • از (آن‌ وقت‌)، از آن‌ هنگام‌، از آن‌ موقع‌ (تا حال‌)
    she has been wearing black ever since her husband's death
    از (موقع‌) مرگ‌ شوهرش‌ تا حال‌ سیاهپوش‌ شده‌ است‌.‏
     
    * ever so
  • (عامیانه‌) بسیار، خیلى‌، بى‌ اندازه‌، بى‌ نهایت‌
    I am ever so thankful to you!
    بى‌ نهایت‌ از شما سپاسگزارم‌!
     
    * forever
  • (براى) همیشه‌، پیوسته‌
    * forever and ever (or forever and a day)
  • تا ابدالاباد، تا ابد، تا دنیاهست‌، همیشه‌
  • نظرات 0 + ارسال نظر
    برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
    ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد